اسمارت مانی

تفاوت اسمارت مانی و امواج الیوت

امواج الیوت

موج‌های الیوت (Elliott Waves) بر اساس نظریه‌ای است که بازارها در یک سری الگوهای موجی حرکت می‌کنند که شامل پنج موج در جهت اصلی و سه موج در جهت اصلاحی است. این سبک تلاش می‌کند تا با استفاده از چرخه‌های موجی و روان‌شناسی بازار، حرکات قیمت را پیش‌بینی کند.

تفاوت‌های امواج الیوت با اسمارت مانی:

  • الگوهای پیچیده و ذهنی: تحلیل موج‌های الیوت به شدت به شناسایی الگوهای موجی وابسته است که تفسیر آن‌ها می‌تواند پیچیده و ذهنی باشد. در مقابل، اسمارت مانی بیشتر بر تحلیل داده‌های واقعی مانند جریان سفارشات، نقدینگی و رفتار نهادهای بزرگ متکی است، که از نظر برخی معامله‌گران دید عینی‌تری ارائه می‌دهد.
  • نیاز به تحلیل‌های چندگانه: تحلیل موج‌های الیوت اغلب با تحلیل کلاسیک یا سایر اندیکاتورها ترکیب می‌شود تا تایید بیشتری برای سیگنال‌ها دریافت کند. در اسمارت مانی، این کار به واسطه تمرکز بر جریان سفارشات و نقدینگی نهادهای بزرگ انجام می‌شود و نیازی به ترکیب با تحلیل‌های پیچیده دیگر نیست.
  • ریسک سیگنال‌های نادرست: در تحلیل الیوت، تشخیص نادرست موج‌ها یا اشتباه در شناسایی روند کلی می‌تواند به سیگنال‌های اشتباه منجر شود. اسمارت مانی با ردیابی رفتار بازیگران بزرگ و نقدینگی، می‌تواند احتمال وقوع چنین اشتباهاتی را کاهش دهد.

برتری‌های اسمارت مانی نسبت به تحلیل کلاسیک و الیوت

1. تمرکز بر نقدینگی و جریان سفارشات

اسمارت مانی مستقیماً بر روی جریان سفارشات، حجم معاملات، و نقدینگی بازار تمرکز دارد. این مسئله به معامله‌گران اجازه می‌دهد تا رفتار واقعی نهادهای بزرگ را مشاهده و حرکات آنان را پیش‌بینی کنند. در مقابل، تحلیل کلاسیک و الیوت عمدتاً بر اساس حرکات تاریخی قیمت و الگوهای موجی هستند که ممکن است همیشه واقعیت بازار و رفتار نهادهای بزرگ را منعکس نکنند.

2. شناسایی دستکاری‌های بازار

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های اسمارت مانی توانایی آن در شناسایی دستکاری‌های بازار است. نهادهای بزرگ ممکن است قیمت‌ها را به سمت سطوح خاصی هدایت کنند تا استاپ‌های معامله‌گران خُرد را فعال کرده و نقدینگی لازم برای معاملات خود را فراهم کنند. این نوع از دستکاری معمولاً در تحلیل‌های کلاسیک و الیوت قابل شناسایی نیست، اما اسمارت مانی به خوبی این حرکات را ردیابی می‌کند.

3. تحلیل دقیق‌تر و هدفمندتر

اسمارت مانی به جای تکیه بر ابزارهای عمومی مانند میانگین‌های متحرک یا امواج الیوت، به طور مستقیم به دنبال شناسایی نقاط ورود و خروج نهادهای بزرگ است. این مسئله باعث می‌شود تا تصمیمات معاملاتی دقیق‌تر و هدفمندتر باشند، در حالی که تحلیل کلاسیک و الیوت بیشتر بر پیش‌بینی‌های کلی و ساختارهای تاریخی متکی هستند.

4. انعطاف‌پذیری بیشتر

تحلیل اسمارت مانی انعطاف‌پذیری بیشتری دارد زیرا به تحلیل در لحظه جریان سفارشات و نقدینگی توجه می‌کند و کمتر به الگوهای ثابت و پیش‌فرض محدود می‌شود. این انعطاف‌پذیری به معامله‌گران این امکان را می‌دهد تا در شرایط پیچیده‌تر بازار بهتر عمل کنند.

5. کاهش خطاهای ذهنی

تحلیل الیوت به دلیل ماهیت ذهنی شناسایی موج‌ها، ممکن است با خطاهای ذهنی و تفسیری همراه باشد. در مقابل، اسمارت مانی به تحلیل داده‌های واقعی بازار متکی است و این امر احتمال خطاهای تحلیلی را کاهش می‌دهد.

6. استفاده از داده‌های بنیادی و اقتصادی

اسمارت مانی به خوبی می‌تواند تحلیل تکنیکال را با تحلیل بنیادی و خبرهای اقتصادی ترکیب کند، چرا که نهادهای بزرگ اغلب در پاسخ به رویدادهای اقتصادی یا سیاسی حرکت می‌کنند. در مقابل، تحلیل‌های کلاسیک و الیوت عمدتاً به حرکات گذشته قیمت و ساختارهای داخلی توجه دارند و ممکن است توجه کمتری به رویدادهای خارجی داشته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *